ترجمهی مانا آقایی ▪️
«شونتارو تانیکاوا»، از پیشگامان شعر نو ژاپن، سال ۱۹۳۱ میلادی در توکیو در خانوادهای فرهنگی به دنیا آمد. پدر و مادرش فیلسوف و منتقد و هر دو از چهرههای سرشناس جامعه بودند. او تنها فرزند خانواده بود و از کودکی به مطالعه علاقهی فراوان داشت و به همان اندازه از رفتن به مدرسه بیزار بود و به همین خاطر هیچگاه به دانشگاه نرفت. شونتارو سرودن شعر را در ۱۷سالگی آغاز کرد و علاوه بر آن، کتابهای تصویری بسیاری برای کودکان نوشته و چندین اثر ادبی نیز از انگلیسی به ژاپنی ترجمه و منتشر کرده است. او مطالعات وسیعی در حوزهی ادبیات شفاهی کودکان دارد و در سال ۲۰۰۸ نامزد جایزهی هانس کریستین اندرسن بوده است. آثار او به بیش از شصت عنوان میرسد.
کارت پستال
از خیل اشیاء فراموششده
یک کارت پستالِ زرد و کهنه به جا مانده
تا گذشته را یادآوری کند
قطرههایِ بیرنگ خون از آن بیرون میریزد
از درونِ پوستی خیالی
مرگ احضار میشود.
آه
آدمی هنگامِ مرگ
از تهِ دل آهی میکشد
و دنیا را ترک میگوید
او هنگامِ تولد نیز
با آه و گریه پا به این دنیا میگذارد
چیزها یاد میگیرد
زندگیاش در جنب و جوش میگذرد
و سپس لحظهی مرگش فرا میرسد.
شاید من هم هنگام مرگ
از تهِ دل آهی بکشم
خجل از عُمرِ باخته
و روزهایِ تلف کرده.
مطرود
کوهها شعر را پَس نمیزنند
ابرها،
دریاها،
ستارهها نیز چنین نمیکنند
اما امان از دستِ آدمها
آدمها شعر را
به بدترین صورت از خود میرانند
از ترس
با تحقیر و پُرچانهگی.
اتاق
اصوات موسیقی
همچون پریانِ زیبارویِ رقصان
در اتاق شناور میشوند
بیآنکه رازهایشان را لو بدهند.
کلمات،
بیهوده از آنها دلبری میکنند
بیهوده.
امروز هم مانندِ روزهایِ دیگر
از سکون خواهد مرد.
Im excited to discover this web site. I want to to thank you for your time just for this fantastic read!! I definitely appreciated every part of it and I have you book marked to look at new information in your site.