ترجمههای ترکی بازار کتاب حالم را بد میکند. الیف شافاک جوری میفروشد که آدم میخواهد بالا بیاورد. شاعرهای درجهی دو و سه ترک هم خوب میفروشند. نمیدانم چه بلایی سر ناشرها و خوانندگان ایرانی آمده. نمیدانم توی کتابهای شافاک و پاموک و نسین و اورهان ولی و حکمت چه میدهند. ترجمه از ادبیات پفکی ترکیه … بیشتر بخوانید “ملت عشق” »
برچسب: ترجمه
محسن توحیدیان ▪️ • فرهاد غبرایی، کتاب همینگوی (A Moveable Feast) را «پاریس جشن بیکران» ترجمه کرده است. A Moveable Feast به ضیافت و جشنی اشاره میکند که زمانی برای آن مشخص نشده است. یک روز مقدس، یک مهمانی ناهار یا دورهمی که کسی زمان دقیق آن را نمیداند. میتوان آن را «جشنی بیزمان» یا … بیشتر بخوانید “پاریس پایانناپذیر” »
یانیس ریتسوس ▪️ ترجمهی محمدعلی سپانلو ▪️ مردی واقعن شگرف، با نگاهی دیگرسان و رفتاری دیگرسان در بدنش (به یقین میدانستیم) نه خیالها نه تصویرها بلکه اشیا را بر هم انباشته بود کوهستانهای پوشیده از کاج، تپهای در سه ردیف، درختان زیتون در دامنهاش اسبی سرخ، پلههای کندهشده در دل صخره که راه میبرد بهسوی … بیشتر بخوانید “یک مرد” »
شعرهایی از تد کوزر ▪️ ترجمهی محسن توحیدیان ▪️ زنی نابینا سرش را بالا گرفته بود به سمت بارانی از نور و خندیده بود نور بر پیشانیاش چکیده بود در چشمهایش دویده بود بر یقهی بالاپوشش و خیسانده بود سفیدی بالای سینههایش را کفشهای قهوهایاش نور را پاشانده بود لحظه، چون واگن سیرکی بود … بیشتر بخوانید “ما را دشتها نادیده میگیرند” »
محسن توحیدیان ▪️ • نیمهشب در حال خواندن کتابی هستم و درست در میانهی صفحهی سی و هفت، یکی از کلمات کتاب تکان میخورد و به زحمت خودش را از سفیدی صلب کاغذ وا میکَنَد. بر سطرها و سفیدیهای محاط بین آنها سُر میخورد و پیش از آنکه بتوانم کتاب را ببندم، در فضای نامتناهی … بیشتر بخوانید “کلمات جادو” »