محسن توحیدیان ▪️ نگاهی به فیلم پترسون ساختهی جیم جارموش بههمراه ترجمهی شعرهایی از ران پجت پترسون فیلمی است که میتوان آن را کمینهای از جهان شاعرانه دانست. جهانی که بر الهام و تجربه بنا شده است و اگرچه در جریان زندگی روزمره شکل میگیرد، پا را از حوزۀ ملموسات عینی فراتر گذاشته و به … بیشتر بخوانید “پترسون، الهام شاعرانه” »
برچسب: نقد
سالار خوشخو ▪️ نگاهی به مجموعه داستان نام آن گلها عدم بود «در میان آثار همهی رماننویسان سخنان بسیار در تایید این گفتهی توماس هاردی میتوان به دست آورد که هدف واقعی ولی ناگفتهی داستان لذتبخشیدن از رهگذر ارضای عشق آدمی به عنصر نامعمول در تجربهی بشری است.»(۱) یا به عبارتی میلی طبیعی در داستاننویس … بیشتر بخوانید “فضا در نام آن گلها عدم بود” »
محسن توحیدیان ▪️ ▪️ «باید قبول کرد که ما در یک شهر کارگری زندگی میکردیم. هر کارخانه ده طبقه داشت و دیوارها پر از شیشه بود. عصر که کارگرها میرفتند، اسکلت عظیم ماشینهای ریسندگی و بافندگی، چوببری و چینیسازی از پشت شیشهها پیدا میشد و نور سرخ و تپندهی آفتاب روی آنها میتابید. من نفسم … بیشتر بخوانید “نگاهی به داستان عصر قربانی غزاله علیزاده” »
محسن توحیدیان ▪️ نگاهی به رمان سال بلو بهترجمهی مجتبی عبداللهنژاد ▪️ هندرسون که در پی خاموشکردن ندای درونیِ «میخواهم میخواهم میخواهم» خود است، بر حسب اتفاق تصمیم میگیرد به افریقا برود. او نمایندهی پریشاناحوال جهان متمدن است که میخواهد به اعماق بدویت، آنجا که توتمها، سایهها و خدایان حکم میرانند سفر کند تا شاید … بیشتر بخوانید “هندرسون شاه باران” »
محسن توحیدیان ▪️ مردی خسته پشت به دیوار داده، بر دروازهای باز و در هم شکسته. دو لاشهخوار بر بلندی دو سوی دروازه نشسته. اسبی گوشبهفرمان و نفسبریده در برابر مرد، و درختی که زیر آسمان ابری در باد تکان میخورد. مرد که با افسوس و بیزاری دورشدن همقطارانش را تماشا میکند، «دک سورتن» است … بیشتر بخوانید “این گروه خشن” »