محسن توحیدیان ▪️ از لامپ آشپزخانه اشک میچکد. اگر درستتر بگویم، لامپ آشپزخانه گریه میکند. لامپ، یا کسی که آن بالاست، پشت بافههای رنج، و به تداعیِ اندوهی که خاصِ شبهای آبان است، اشک میریزد. فقط در چنین مملکتی لامپها هم میگریند یا کسی در دالانهای فراز آسمان، حباب حقیر لامپ آشپزخانهی ما را برای … بیشتر بخوانید “شوریِ مکافات و رنج” »
یادداشت
یادداشت
محسن توحیدیان ▪️ در باغ ماهان لطيفهها رانديم. شب با سوسوی داغ گيلاسها از لابهلای شاخهها میگذشت. ماهِ تمام بر جوانی ما كمان میكشيد. سيگارها به ديوارهی تاريكی بوسه میزدند، مرغ حق با چشمانِ پرسان، خطهای مهيب آتش را تو میكشيد، به چينه و سرنوشت بدل میكرد. همهچيز در نهايت سرخوشی و گستردگی بود و … بیشتر بخوانید “در باغِ ماهان” »
کتابخوان
محسن توحیدیان ▪️ «اینجا خوانندهای آرمیده است که هرگز این کتاب را نخواهد گشود. او برای همیشه در اینجا مرده است.» قاموس خزران نوشتهی میلوراد پاویچ عجیبترین رمانی است که خواندهام. این کتاب سراسر شگفتی، آنچه را از فانتزی و خلاقیت سراغ دارید بههم میریزد. پاویچ رمانش را در چارچوب واژهنامهای نوشته است که میتوان … بیشتر بخوانید “قاموس خزران” »