محسن توحیدیان ▪️
زمانی که «سلین» شاهکار «سفر به انتهای شب» را منتشر کرد، جامعهی ادبی فرانسه چنان برآشفت که تا مدتها صفحات ادبی روزنامهها و محافل مسلط ادبی پر از فحش و ناسزا به کتاب و نویسندهاش بود. آنها به هیچ صورت تحمل چنین هنجارشکنیای را در ساحت ادبیات که آن را ملک طلق خود میدانستند نداشتند. جریان اقتدارگرای ادبی هنری فرانسه کتاب سلین را توهینی به زبان فرانسه میدانست چرا که سلین در کتابش به زبان فرانسوی آنهم بدون کسب اجازه از آنها تجاوز کرده بود…
هفت سال بعد، درست بر لبهی پرتگاه جنگ جهانی دوم، رنوار شاهکار بیهمتای قاعدهی بازی را در حومهی پاریس ساخت. اولین اکران قاعدهی بازی فضاحتی تمامعیار بود. تماشاگران فیلم و سازندهاش را هو کردند، روزنامه و کاغذ آتش زدند و به سمت پرده انداختند و سعی کردند پرده و سینما و نسخههای فیلم را یکجا آتش بزنند. فیلم رنوار از دید آنها نه تنها فیلمی غیر متعارف بود، بلکه توهینی گستاخانه به طبقهی بورژوا هم به حساب میآمد. تیرهروزی قاعدهی بازی و رنوار وقتی تکمیل شد که هواپیمای متفقین در جریان آزادسازی پاریس به اشتباه بمبی روی استودیوهای بولون انداخت و نسخههای قاعدهی بازی را سوزاند و خاکستر کرد. قاعدهی بازی جنگ و طبقهی مرفه پاریس را به مسخره گرفته بود و آنها هر دو به شکلی انتقامشان را از فیلم و کارگردانش گرفتند. با اینهمه تاریخ سینما خوششانس بود که دو خورهی فیلم توانستند با جمعآوری نسخههای باقیمانده از سینماهای پاریس و نظارت خود رنوار یک نسخهی ۹۰ دقیقهای نصفه و نیمه از فیلم در بیاورند.