محسن توحیدیان ▪️
«هولوکاست آسیایی» نامی است که مورخان آن را برای جنایتهای جنگی امپراتوری ژاپن در سالهای ۱۸۹۵ تا ۱۹۴۵ بهکار میبرند. هنوز کسی نمیتواند آمار درستی از کشتهشدگان آن سالها به دست بدهد. قربانیان این ماشین جنگی، چینیها، فلیپینیها، اندونزیاییها، مالزیاییها، هندیها، امریکاییها، روسها، کرهایها، استرالیاییها و یهودیان اروپای شرقی (سفاردیها و اشکنازیها) بودند که در طول پنج دهه بهدست نیروهای نظامی ژاپنی کشته شدند. چیزی حدود ۳۰ میلیون نفر که بیشترشان غیر نظامیان چینی بودند. سربازان ژاپنی به فرمان افسرانشان اسیران جنگی را میکشتند. بر اساس پژوهشهای دادگاه توکیو، پس از تسلیم ژاپن در پایان جنگ دوم، تنها ۵۲ اسیر از هزاران اسیر چینی آزاد شدند. باید سراغ آن هزاران نفر دیگر را در گورهای دستهجمعی میگرفتند. در یک مورد از جنایتهای جنگی ارتش ژاپن، فرماندهان نیروی دریایی دستور حمله به یک کشتی بیمارستانی استرالیایی را میدهند. ملوانان ژاپنی، کشتی و ۲۶۸ سرنشینش را غرق میکنند. نیروی دریایی ژاپن دستور قتل بیش از ۲۰ هزار دریانورد متفقین و غیر نظامیان بیشمار را با زیر پا گذاشتن خونسردانهی کنوانسیون ژنو صادر کرد. دست کم ۱۲۵۰۰ ملوان بریتانیایی و ۷۵۰۰ استرالیایی به قتل رسیدند. آنها کشتیهای صلیب سرخ را غرق میکردند و هر قایق نجاتی از آن کشتیها به آب میافتاد خدمتش میرسیدند. فرماندهان در ضیافتهای نیروی دریایی، به غیر نظامیان تجاوز میکردند و بعد آنها را در دریا میانداختند. طعمهی کوسه کردن، کشتن با چکش و سرنیزه، به صلیب کشیدن، زندهبهگور کردن، دار زدن و سر بریدن از روشهای محبوب آنها برای کشتن بود. اگر در نبردی هوایی، هواپیمایی را میانداختند و میدیدند خلبانش با چتر نجات در حال فرود آمدن است، به نوبت و با مانورهایی حسابشده او را به رگبار میبستند. یا اگر هواپیمای دشمن سقوط میکرد، برای آنکه مطمئن بشوند خلبانهایش زنده نمیمانند، هواپیما را منهدم میکردند. یکی از وحشتناکترین این کشتارها در نانجینگ اتفاق افتاد. آنها ۳۰۰ هزار غیر نظامی چینی را کشتند. در طول جنگ دوم چین و ژاپن، ژاپنیها به پیروی از آنچه «سیاست کشتار» مینامیدند، ۱۳۰۰ نفر از مسلمانان هوی را در مدت سه سال اشغال گائوچنگ از بین بردند و همهی مسجدها را با خاک یکسان کردند. در ۱۹۴۵ وقتی فیلیپین را اشغال کردند، از هر ۲۰ غیر نظامی فیلیپینی، یکی را کشتند. چیزی حدود ۱۰۰ هزار نفر. زنان و کودکان بسیاری در این نسلکشی هولناک کشته شدند بیآنکه نام یا چهرهای از آنها در تاریخ مانده باشد.
راهپیمایی مرگ یکی دیگر از روشهای ابداعی ژاپنی برای کشتن اسیران جنگی بود. اسیران را در گروههای بزرگ آنقدر پیاده میبردند تا بمیرند. یکی دیگر از تفریحات معروف آنها مسابقهی قطع سر بود. اسیران را به صف مینشاندند تا افسران تشنهی شهرت، رکورد قطع سر در دقیقهشان را بهبود بدهند و اسم و رسمی به هم بزنند. یاسوجی کانهکو، سربازی که او را بهخاطر اعترافات خونسردانهاش میشناسند، در سال ۱۹۶۶ در گفتگو با روزنامهی ژاپن تایمز اعتراف کرد که به تنهایی بیش از ۱۰۰ نفر را زیر شکنجه کشته، به بیشمار زن چینی تجاوز کرده و با اینکه خیلی هم به او التماس میکردهاند، یک نفر از آنها را زنده نگذاشته.
به این منظومهی کشتار بیرحمانه، آزمایشات پزشکی روی اسیران جنگی را هم اضافه کنید. آنها روی ۲۷۰۰ اسیر جنگی عمل جراحی بدون بیهوشی انجام داده و نتیجه را به سازمانهای پزشکی و علمی گزارش کردند. پزشک ژاپنی، دکتر سپهبد شیرو ایشی بهتنهایی روی ۷۰۰ نفر آزمایش سلاح بیولوژیکی، جراحی و قطع عضو بدون بیهوشی انجام داد. بسیاری از قربانیان کودک بودند. جناب دکتر هرگز محاکمه نشد.
وحشیگری و بیرحمی نظامیان ژاپنی در سالهای جنگ مثالزدنی است و همیشه آن را با رفتار نازیها در سالهای جنگ جهانی دوم مقایسه میکنند. هرچند، آمار قربانیان دو هولوکاست نشان میدهد که ژاپن در کشتار انسانها به مرزهایی رسیده است که هنوز هیچ سیستم منحط ضد اخلاقی نتوانسته به آن نزدیک شود. آنها برای نازیها سرمشق بودند. استراتژی «زمین سوخته» یا همان «همه را بکشید، همه را بسوزانید و همه را غارت کنید» که نظامیان ژاپنی آن را چون آیههای کتاب مقدس میدانستند، با افتادن بمبهای اتمی به ناکازاکی و هیروشیما مهار شد. ژاپن تسلیم شد. بمب اتم، ژاپن را آرام کرد اما اندیشههای امپریالیستی ژاپن چون آتش زیر خاکستر باقی ماند. اندیشهای ضد اخلاق و نژادپرستانه که هنوز هم جنایتکاران جنگیاش را قهرمانان ملی میداند و پرستش میکند. دادگاههای جهانی افسران و آدمکشهای ارتش ژاپن را مجرم شناخت و محکوم کرد اما در خود ژاپن هیچکدام از آنها مکافات ندیدند. در کتابهای درسی ژاپن خبری از هولوکاست آسیایی نیست. بسیاری از مورخان ژاپنی آن را انکار میکنند و برای نمونه دربارهی کشتار نانجینگ، آمار قربانیان را تا ۱۰ هزارنفر پایین میآورند.