(مقدمهی من بر کتاب مکتب زنان نوشتهی آندره ژید) «مکتب زنان» داستان بیداری زنان در جامعهای است که با پیشلرزههای مدرنیته از خواب گران بیدار شده است اما هنوز میل به خفتن دارد؛ اندکی پیش از آغاز جنگ جهانی اول و پس از آن. آندره ژید رمان را از زبان سه شخصیت اصلی آن، اوِلین، … بیشتر بخوانید “مقدمهای بر مکتب زنان” »
برچسب: ادبیات
کتابخوان
کتابخوان
گویا مهمترین کتابهای عمرمان را در نوجوانی میخوانیم. شاید کتابهای پیش پا افتادهای باشند اما در عمیقترین درهها جاری میشوند. وقتی نوجوانی بهسر میرسد، فریادها به زمزمه بدل میشوند. نورِ جادو کنار میرود. پنجرهها و کمدها از دریای اثیر بیرون میآیند. بنزین و کافور در همهچیز تهنشین میشود. کتابی که در پانزدهسالگی خواندهایم، کتاب مقدسی … بیشتر بخوانید “کتابخوان” »
کتابخوان
به کتابفروشی بزرگی رفتم که هجدهسال پیش از آنجا کتاب میخریدم. از جوش و رونق افتاده بود. به فروشنده که پسرک کمحوصلهای بود گفتم من هجده سال پیش از شما کتاب میخریدم. اما شما اینقدر جوان نبودید. گفت ما این کتابفروشی را پانزده سال است که باز کردهایم. فروشنده هم پدرم بود که سال گذشته … بیشتر بخوانید “آن تابش رشکبرانگیز” »