• رابطهای که نمیتوان به سادگی وصفش کرد؛ کول هاردن (گاری کوپر)، روی بین (والتر برنان). وسترنر، شانزدهمین فیلم ناطق «ویلیام وایلر» به گرد چنین ارتباطی شکل گرفته است. هاردن به شهر کوچک وینگارون در تگزاس میآید. جایی که قاضی روی بین آن را اداره میکند. از انگشتشمار وسترنهایی است که در آن والتر برنان … بیشتر بخوانید “وسترنر” »
اگر در شبی برفی از خانه بیرون رفتید و در یکی از خیابانهای تاریک یا کورهراههای روستایی، مردی را دیدید با پالتوی خاکستری بلند و کلاهی که از برف و اندوه سنگین است، بدانید که او روبرت والزر است. او بیآنکه رد پایی بر برف بگذارد، در خیابانها، جادههای پرتافتاده و پسکوچههای گمنام راه میرود. … بیشتر بخوانید “بچههای تانر” »
محسن توحیدیان ▪️ مصرع «خاک خونآلود ای باد به اصفاهان بر» را انوری از عمعق بخاری تضمین کرده است. در قصیدهی مشهور «به سمرقند اگر بگذری ای باد سحر / نامهی اهل خراسان به بر خاقان بر» که شکایتنامهی مردم خراسان به سلطان رکنالدین محمود والی سمرقند است از ستم غزها. اما در آنچه از … بیشتر بخوانید “خاک خونآلود” »
در بعدازظهر زمستانی، محمدعلی آمد. با همان چشمهایی که رنگش به سبز میزد اما طلایی هم بود. با آن ابروهای کشیده و زیبایش و با قامتی که خواه ناخواه خمیده بود از بس بلند بود و تکیده. خودش بود و حتا موهایش سفید مانده بود و گوشههای سرش به زردی میزد. گفت میخواهم بروم کوچهی … بیشتر بخوانید “کوچهی گلریز” »
روزها و ساعتهای کمنظیری را با این سه کتاب گذراندهام. این سه کتاب در کنار «سینما چیست» آندره بازن و «تئوریهای اساسی فیلم» دادلی آندرو، دریافت من از سینما را تغییر دادند. نویسنده، فیلمساز، منتقد فیلم و تماشاگر میتواند در این سه کتاب، به بدن نرم و آهنین سینما دست بکشد. آنچه در این کتابها … بیشتر بخوانید “هاکس، هیچکاک، رنوار” »