شعر
(۱) خانه به گل نشسته استو پاروها شکستهاندبه هوایم اگر بیایینه به بوی دریا و نان میرسینه به عطر نارنج و برنجو نه شمعدانی گل خواهد داددر چشمهاتمن، غرق باران و مهامو در عصرانههای ایوانزیرسیگاری را پر میکنمسالها صبح به صبحبه صدای تلخ قاشق در استکانخیره بودمسررفته از آشپزخانهو به چشمیها چشم دوختهشاید کسی بیایدکسی … بیشتر بخوانید “سه شعر از گیتا مینویی” »