انتشار هر کتابی دربارهی نیما برای من اتفاقی تازه است و بسیار خرسندم که توانستم کتاب «سرنوشت تازه: جهان در بوطیقای نیما یوشیج» را پیش از انتشار بخوانم. به گمانم یک سال یا بیشتر گذشت از زمانی که خواندنش را به پایان بردم و منتظر ماندم تا نسخهی چاپی آن را در دست بگیرم. کتاب فریاد … بیشتر بخوانید “سرنوشت تازه منتشر شد!” »
برچسب: فریاد ناصری
محسن توحیدیان ▪️ (برای فریاد ناصری) روزی نمانده تا تسلیمِ باطل کنم اشکی نمانده تا بیفشانم بر بادهای تجرید از جیب که افتاده این مغاک در دلم؟ مگر پرندگان تاریکی دانستهاند که راه به مبهوت کشیدهام؟ مگر آنکه بر دروازهی تسلیم شیهه میکشد چهارشنبه نیست؟ ای تنومند ای رقتانگیز ای مسلط بر پنجرهها، گلدانها، … بیشتر بخوانید “چهارشنبه” »
خنده سرک کشیدن از دیوار باغ خداوند است رقصیدن هم ای زن خندیدید و رقصیدید و از بلندیها پرت شدید هستی برای شما پرتگاه اگر نبود چطور پس از خنده پس از رقص چنین افتادید؟ گفته بودم که من این دستها را میشناسم من این پنجهها من این حس به هم بسته شدن را من … بیشتر بخوانید “شعری از فریاد ناصری” »
فریاد ناصری ▪️ بیر آیریلیق بیر اولوم هئچ بیری اولمایایدی به کورش، سین و حاء و سلی پلک. شب خوش جانیم. پلک. خیر و شادی. پلک. نمیشه. پلک. مشتهای کوبیده بر دیوار. پلک. فرصت بده، میتونیم. پلک. خوندماغ. پلک. فریاد و جیغهای جگرخراش. پلک. ترسیده بودم که اگر این روی هیولام را ببینی، چه میشود؟ … بیشتر بخوانید “به چشمهمزدنی” »