شعر
پاییز ای بینوا خزانتو همنوای مرغانِ غمزده خواهیبودرنگها نیزدر تکلّمِ باداز تو جَلا میگیرندو با ورودِ پُرپیچِ مابه آیندهی این هیچپرچمِ رنگهای بیشمارِ تو رابالا میگیرند صلای سلامت بادبر تو اگر به یاد بیاری ما رادر آن جوانیی دشوارکه با رنگهای تو محو شد و با سالهای آدمخواراز یاد رفت در بادِ تو ای خزانِ … بیشتر بخوانید “سه شعر از رضا زاهد” »